سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی

می دانی آسمان چه رنگ است ؟ می دانی پرهای پروانه ها به نازکی پرهای فرشتگان است ؟ می دانی وقتی دل ها عاشق فردا می شوند باران می بارد؟ می دانی اشک کودک شیرخواره به وسعت کهکشان در خود غم دارد ؟

می دانی گلدان خشک کنار باغچه هنوز به دانه ی گلی که در خود جای داده است امید دارد؟ می دانی ماهی قرمزی که در حوض وسط حیاط است هر شب خواب می بیند که در حوض دو تا ماهی شنا می کنند؟

می دانی برگ های سالنامه ی من حاکی از گذر ایام من هستند ؟ می دانی این روزها بیش تر از پیش در حسرت با تو بودن هستم .

می دانم که آن روز خواهد رسید که بار دیگر من تو را ببینم . اما هراسانم از آن روز وصال  زیرا که ترس از آن دارم همه ی حرف هایی که در این چندین و چند سال برای تو در صتدوقچه ی قلبم اندوخته بوده ام از یاد ببرم . و حرفی برای گفتن نداشته باشم .

دوست دارم زمانی که تو را می بینم بال هایم به وسعت ابرهای سپید آسمان باشند . دوست دارم اشک چشمانم به اندازه ی همه ی دریاها باشد . آنقدر اشک بریزم تا حسرت بی تو بودن در این سال های تنهایی را در خود از بین ببرم . دوستت دارم به اندازه ی تمامی ذرات قلبم که وجودم از توست و زندگی ام از تو .

 

                                                                         روزی آسمان گریه خواهد کرد


ارسال شده در توسط زاغ عاشق